1- روحانی عزیزی که نخواست اسمش اینجا برده شود، شیخ شوریده داستان زندگی من است که وصف او را اگر با تمام جزئیات افکار و اعمال معیشتیاش بخواهم بکنم، بی شک خواهید گفت آخرین بار شبیه این داستان را در یکی از کتابهای «یاد یاران» و... خواندهاید! شیخی که هرچه سعی میکنم رشد سیاسی- اجتماعی، فهم ماهیت انقلاب و ذی انقلابی خودم را بدون درنظر گرفتن تأثیرات او تصور کنم، نمیتوانم! و شک ندارم بسیاری از همکیشان من هم که با ایشان مراودهای داشتهاند، همین را تصدیق میکنند، اگر سقف انصافشان زیر بارانهای موسمی نم نکشیده باشد!
2- تاریخ انقلاب و بلکه اسلام بارها «نسلهای سوختهای» را شاهد بوده که خواسته یا ناخواسته خدا بر ایشان منت نهاده و دشواریهای یک تغییر مسیر را در تاریخ بر گردهشان گذاشته است. گاهی هم نه یک نسل که برخی افراد شاخص در یک نسل که سرآمد دوران خود بودند، مورد این انتخاب و عنایت الهی قرار گرفتهاند و البته رنجهای زیادی را در این راه متحمل شدهاند. بگذریم از انبیا و ائمه علیهم السلام که قیاسشان به این سادگیها نیست! بحث خودمان است، همین آدمهای عادی که برای این به دردسر افتادهاند که خیلی چیزها را زود فهمیدهاند، ولی خودشان دیر فهمیده شدهاند! شهید بهشتیها، آیتها و دیالمهها، لاجوردیها و آوینیها و...
3- انقلاب اسلامی در حال یک پوست اندازی و تغییر ریل گفتمانی است. گفتمان دفاع در برابر متجاوز سیاسی و نظامی دهه اول رفت، گفتمان دفاع در برابر متجاوز فرهنگی دهه دوم رفت، گفتمان دفاع در برابر متجاوز امنیتی و عقیدتی نیمه اول دهه سوم هم رفت، الآن هم گفتمان کهنه «حفظ وضع موجود» در حال رفتن است. گفتمانی که همه کس و همه چیز را با عینک کودن سیاسی و امنیتی میبیند و انسانهای اطراف را اگر در جناح سیاسی خودش نباشند، به مثابه پروندههایی میبیند که یا پر هستند یا به زودی پر خواهند شد...
4- اینکه شهید مطهری میفرماید وضع انقلاب ما مثل وضع مسلمانان در صدر اسلام است و این آیه که الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ... برای ما هم مصداق دارد، الآن خوب برای من جا افتاده است. واقعاً انقلاب ما جز از این خودیها از کسی ضربه نمیخورد... خودیهایی که انقلاب را در 20 سال گذشته میبینند و تحلیل میکنند... تحلیلهایی که از انحراف بالقوه یا بالفعل افراد فراتر نمیرود.... انحرافی که جز در خلوت و روابط شخصی و خانوادگی افراد تعریف نمیشود...
5- وضع امروز انحرافشناسیها و بگیر و ببندهای ما در عرصه سیاست بیشباهت به کشف مفاسد مالی در اقتصاد نیست. وقتی که جیببر و قالپاقدزد را با اقتدار به اشد مجازات میرسانند، ولی اختلاس کنندگان میلیاردی را به راحتی از کنارشان میگذرند. در سیاست هم کسی که دو زن گرفته یا آنکه از کنار منزل عبدالله نوری گذشته یا دیگری که وقتی خاتمی رئیس جمهور شده از غصه دق نکرده، میشود منحرف؛
ولی استاد دانشگاهی که پرونده امنیتی ندارد اما روزی دو نوبت مغز دانشجو را از اعتقادات خالی میکند و با کاه پر میکند؛ یا کارگردانی که با یک فیلم دو ساعته، جواب تمام فحشهای ناموسی که از بچگی به او دادهاند را به زبان استعاره به نظام برمیگرداند؛ یا مسئولی که فرق ساعتهای سر کار او و ساعتهای در منزلش فقط در یک «زیرشلواری» خلاصه میشود، مشکلی ندارد.
بگذریم که اگر هم متوجه شوند اسم این موارد «تخلف» است و انحرافزاست، همانگونهای با آن برخورد میکنند که با همان قالپاق دزد... و به خاطر همین، کارشان مثل توری فلزی است که برای صاف کردن آب سمی درست کردهاند! ... و به خاطر همین گاهی فقط میتوانند ماده سمی را از بین ببرند نه اثر آن را در جامعه، آن هم با بیل نه پادزهر! ... و به خاطر همین هیچگاه نمیتوانند مردم را با کارشان قانع کنند، ... و به خاطر همین وقتی قالیباف و لاریجانی و رضایی یا فدایی و سروری و نمایندگان قالیباف، رای نمیآورند تعجب میکنند...
6- بازهم اگر عینک انحرافبین آنها همین قالپاقدزدها را ببیند و گیر بیاندازد خوب است. مسئله ما در این مقطع انقلاب این است که رقبای انتخاباتی و سیاسی آنها معمولاً قربانی این کوتهبینی میشوند نه کس دیگری... یک بار جمعی از بچههای حزب اللهی و ولایی و عاشق امام و شهدا و رهبری را به اسم موهوم جریان انحرافی بازیچه قرار میدهند و بار دیگر جمعی دیگر از همین بچه ها را به اسم حامیان حسینیان (که معتقدند «از موسوی خوئینیها خطرناکتر است»!!) گرفتار میکنند. بگذریم که در همینها هم اگر انحرافی در فکر و عقیده است -که گاهاً هست-، کسی با آن انحراف کاری ندارد و یا سواد مقابله با آن را ندارد، دغدغه آقایان پاک شدن زمین از لوث وجود اوست(آن هم نه از حیث منحرف بودن او که از حیث رقیب بودن او!)؛ فارغ از اینکه اثر این انحرافات در اندام جامعه باقی مانده یا نه... چون در اینجا کسی درد جامعه و انحرافات فکری و عقیدتی مردم را ندارد ...
7- حاج آقا یک بار میگفت امام فرمودند انقلاب را طوری اداره کنید که اگر دیوار هم دور ما بکشند به مشکلی بر نخوریم، میگفت من هم طوری زندگی کردهام که اگر دیوار دورم بکشند هیچ مشکلی برایم بوجود نیاید! راست هم میگفت نه تعلق مالی نه موقعیتی نه ملکی، هیچ چیز ندارد...، حالا دوستان کوتهبین برای این شیخ خط و نشان میکشند! فکر میکنند امثال ایشان و روزی طلبها و نیلیها و ذاکریها و دیگرانی که دارند بهای تغییر گفتمان انقلاب را در راهروهای دادسرا میپردازند، مثل خودشان صندلی و میز و دلبستگی به چیزی دارند...
8- مشیت الهی بر این قرار گرفته است که انقلاب اسلامی در این مقطع، گفتمان ناب حضرت امام (ره) و اهداف غایی خود را به ظهور برساند، و الاّ نایب امام زمان (عج) به این شدت روی مباحث اساسی انقلاب پافشاری نمیکرد، و الا خود ایشان در طلیعه دهه چهارم نمیفرمود: «امروز ظرفیتی در کشور فراهم شده که ملت را آماده یک جهش و گام بلند به سمت پیشرفت و عدالت کرده و این ظرفیت پیش از این فراهم نبود.»
این ظرفیت و این موقعیت عطیه الهی است و اراده خداوند بر حرکتهای بزرگ رو به جلو در این مقطع از انقلاب قرار گرفته و.... چراغی را که ایزد برفروزد..... هرآنکس پف کند ریشش بسوزد...
والسلام