مجسمه ضربه سر زیدان به ماتراتزی!
به نظر میرسد فوتبال یک ورزش پرتحرک است. طبق آماری که بعد از بازی های یورو ۲۰۰۸ منتشر شد، تقریباً هر بازیکن فوتبال به طور میانگین ۱۰ کیلومتر، طی ۹۰ دقیقه می دود.
از طرفی به نظر میرسد فوتبال یک تفریح بسیار پرطرفدار است. به گفته مقامات فیفا حدود ۷۰۰ میلیون نفر بازی فینال جام جهانی ۲۰۱۰ را تماشا کرده اند.
همچنین فوتبال یک تجارت پرسود است. زین الدین زیدان در سال ۲۰۰۱ با رقم ۷۴ میلیون یورو از یوونتوس به رئال مادرید منتقل شد که این رقم تا آن زمان و تا چند سال بعد از آن، بی سابقه بود. ولی باشگاه رئال فقط با فروش پیراهن های خود به نام زیدان این پول را یکساله به خزانه باشگاه برگرداند. همین باشگاه در سال ۲۰۱۲ فقط برای یک بازی دوستانه با کویت، ۳میلیون یورو دریافت کرد.
حالا این سؤال پیش روی ماست که فوتبال حقیقتاً چیست؟ کدام یکی از این سه مورد که گفته شد، ذات فوتبال است؟ به نظر میرسد فوتبال همه اینها هست و هیچکدام نیست. فوتبال یک واقعیت از تمدن غرب است که از خاستگاه تمدنی خود جدایی ناپذیر است. به تعبیر یکی از فلاسفه اگر درمورد گل یک فرش صحبت میکنیم باید بدانیم که این گل از زمینه خود جدا نمیشود. کسی نمیتوان گل یک فرش را جدا کند و با خود ببرد. این گل وابسته به زمینه خود یعنی همان فرش است. لذا برای شناخت فوتبال ناگزیریم مروری بر مؤلفه های اصلی تمدن غرب داشته باشیم.
مقدمه: غرب شناسی
غرب به لحاظ تمدنی حاصل کار نظری سه دسته اندیشمند و فیلسوف است: دسته اول کسانی هستند که مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی سنتی را زیر سؤال میبرند و بنای جدید فلسفی را پایهگذاری میکنند. فلاسفه ای مانند دکارت، لایبنیتس، کانت و هگل در این دسته قابل ملاحظه اند. ویژگی اصلی این دسته از فلاسفه تأمل صرف نظری در کلیات است. دسته دوم کسانی هستند که کار فلسفی دسته اول را تا حدودی امتداد داده، فلسفه های مضاف را پایه ریزی میکنند. افرادی مانند روسو، ماکس وبر، جان لاک و کارل مارکس را میتوان در این دسته جای داد. کار اینها بیشتر در حوزه فلسفه سیاسی، فلسفه علوم اجتماعی، اقتصاد و.. است. بعد از این افراد، گروهی هستند که از فلسفه های مضاف، نظام های اقتصادی، ساختارهای جامعه مدرن، نظریات علمی و.. را استخراج کرده اند. نیوتن در فیزیک، آدام اسمیت در اقتصاد و فروید و یونگ در روانشناسی، هریک به نحوی چنین خدمتی به تمدن غرب نموده اند.
این سلسله منجر به ظهور علم، فرهنگ، هنر و تکنولوژی در غرب شده است که در مجموع آن را تمدن غرب میگوییم. این تمدن حائز صفات و ویژگی هایی ذاتی است که رد هرکدام از این صفات را میتوان در نظریات فلاسفه غرب و دانشمندان غربی جستجو کرد. سود محوری و سرمایه سالاری، مقابله با مفاهیم ارزشی و اخلاقی، غفلت گرایی و لذت طلبی و.. همگی جزو صفات ذاتی غرب هستند که یک سر رشته هرکدام از این صفات در نظریات فلسفی و علمی غرب است و سر دیگر آن در نظام ها و ساختارهای عینی ایجاد شده برای محقق کردن آن صفات.
برای مثال اقتصاد سرمایه داری و اقتصاد بازار آزاد در غرب، از نگاه «پیرو مینی» که در کتاب «فلسفه و اقتصاد» به نقد این مکتب اقتصادی به عنوان جریان اصلی اقتصاد غربی پرداخته، هم وامدار مطلق گرایی برآمده از اندیشه دکارت است و هم برآمده از تأملات اقتصادیِ اقتصاددانان از اسمیت تا کینز[۱]. حالا برای تعین بخشی به همین نظریه، انواع مؤسسات اقتصادی، بانک ها، مارکت ها و.. در غرب ایجاد شده که نوع و سنخ فعالیت آنها، انطابق کامل با نظریه دارد.
درمورد مقابله با مفاهیم ارزشی و اخلاقی باز میتوان همین رشته را که یک سر آن در نظریات ضدمتافیزیکی هیوم و ویتگنشتاین وجود دارد و سر دیگر آن در دیسکو ها و کاباره ها، نشان داد.
اما فوتبال…
فوتبال به شکل امروزی آن، یکی از همین ساختارهای ایجاد شده در غرب مدرن است که برای عینیت دادن به یکی از همان صفات، به وجود آمده است. صفتی که قرار است فوتبال به آن تعین ببخشد و در جامعه نهادینه کند، «ایجاد تفنن برای غفلت» است.
هرچند هرساختار غربی مستجمع جمیع صفات تمدن غرب است، ولی هرکدام یک کارکرد اصلی که تجلی بخش یک صفت هست، هم دارد. مثلاً کارکرد اصلی یک فروشگاه مدرن مثل هایپراستار، دعوت مردم به مصرف بیشتر و درنتیجه سود بیشتر برای کمپانی هاست. اما در عین حال با ایجاد فضایی نشاط آور و کاملاً مدرن، نوعی غفلت و تفنن را هم برای انسان ایجاد میکند.[۲]
فوتبال همانطور که در ابتدا گفته شد، هم نوعی ورزش است، هم نوعی تجارت و هم نوعی تفنن. ولی این جنبه سوم کارکرد اصلی فوتبال است. فوتبال امروز جزو ورزشهای پر مصدومیت است و حتی از ورزشهای رزمی آمار متوسط مصدومیت در آن بالاتر است. لذا نمیتوان آن را صرفاً یک ورزش برای افزایش سلامتی دانست. فوتبال از یک ورزش به یک فعالیت صرف هیجانی تبدیل شده و به همین دلیل است که پرمخاطب ترین و پر حاشیه ترین ورزش دنیاست. اکثراً حاشیه های فوتبال که شامل زندگی خصوصی ورزشکاران، حواشی مسابقات و صحبت های قبل و بعد از بازی ها میشود، از خود مسابقات پر مخاطب تر است. لذا صحنه ضربه سر زین الدین زیدان به سینه مدافع ایتالیا در فینال جام جهانی ۲۰۰۶، از خود این فینال بیشتر دیده میشود و بیشتر محل بحث روزنامه ها و برنامه های ورزشی قرار میگیرد . و همچنین برنامه ۹۰ در کشور ما، پرسابقه ترین و یکی از پرمخاطب ترین برنامه های سیما میشود؛ که راز موفقیت آن هم بین تمام برنامه های ورزشی، اختصاص یافتن تقریباً تمام مدت برنامه به حاشیه های فوتبال است.
لذا مهمترین ویژگی فوتبال و مهمترین دلیل رشد آن در دنیای مدرن و مهمترین دلیل جذابیت و پرطرفدار بودن آن، تفنن ناشی از هیجانات فوتبال است، نه ورزش بودن آن و نه حتی تجاری بودن آن. اگر غیر از این بود فوتبال در کشوری مثل ایران این همه مورد توجه قرار نمی گرفت و این همه برای آن سرمایه گذاری نمیشد، چرا که در اینجا برخلاف اروپا، اکثر قریب به اتفاق باشگاه ها دولتی هستند و هزینهای که دولت برای آنها میکند، اکثراً بازگشت ناپذیر است. سرمایهگذاری دولت در فوتبال مثل عرصه فرهنگ در ایران سود آور نیست. اما مثلاً بودجه یک واحد فرهنگی مثل معاونت فرهنگی دانشگاه شریف را مقایسه کنید با بودجه یک تیم فوتبال. بودجه سالیانه معاونت فرهنگی دانشگاه شریف در سال ۹۱ حدود ۴۰۰ میلیون بود و فقط هزینه مربی پرتغالی تیم پرسپولیس در این سال حدود ۱۰ میلیارد. یعنی ۲۵ برابر بودجه فرهنگی شریف…!
غیر از این سرمایه گذاری های دولتی روی تیم های داخلی، صداوسیمای ملی کشور ما هم خود را موظف میداند که امتیاز پخش تلویزیونی تمام مسابقات لیگ های مطرح دنیا را هم که هزینه هنگفتی دارد، خریداری کرده، در پخش مستقم آنها برای هیچ عاملی حتی پخش اذان هم اولویت قائل نشود!
لذا با اطمینان میتوان گفت که فوتبال از جهت تجاری و از جهت ورزشی چندان مورد اهمیت نیست؛ و آن چیزی که فوتبال را در دنیای امروز و در سبک زندگی انسان مدرن مهم جلوه میدهد، صرفاً هیجانی بودن و تفننی بودن است.
بعد از این مهمترین سؤال پیش روی ما این است که آیا این تفریح مورد پذیرش دین است؟ آیا اسلام و ادیان توحیدی به این گونه تفریح توصیه کرده اند یا از آن نهی کرده اند؟ مسلماً نه همه دستاوردها و صفات و ویژگی های غرب بد است و نه حتی آنهایی که بد است در یک سطح قرار دارند. فوتبال اگرچه به یک تفریح هیجانی تبدیل شده، ولی همین تفریح نسبت به خیلی از ابزارهای تفریحی و تفننی غرب، بهتر و قابل قبولتر است. اما بحث ما در اینجا خوب بودن یا بد بودن چیزی نیست، بلکه کشف ماهیت آن چیز و انطابق یا عدم انطاق آن با مبانی دینی است.
دین اسلام با اصل تفریح و نشاط نه تنها مشکلی ندارد، بلکه به آن توصیه کرده است. مرحوم شهید بهشتی میفرمایند: “اصولاً تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای اینخواسته طبیعی فکری کند. چه کسی میتواند درباره اسلام بگوید اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است در حالی که قرآن با صراحت میگوید: «قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق، قل هیللذین آمنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه»(۴) اصلا درست به عکس است. اسلام دین نشاط است. این آیه قرآن از محکمات قرآن و صریح است. این آیه در سالهای آخر بعثت، و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شدهاست. میگوید: ای پیغمبر در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم میکردند اعلام کن و بگو چه کسی زینت و آرایش و زیباییهایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده حرام کرده است؟ ”[۳]
پس کسی با فوتبال از جهت تفریح بودنش نمیتواند مشکل داشته باشد. اما باید دید فوتبال چگونه تفریحی است و اسلام چه تفریحی را توصیه کرده است. همانطور که پیش از این آمد، تمدن غرب انسان را به غفلت، دوری از هویت شخصی خود، و پرهیز از تعقل در مسائل پیرامونی سوق میدهد. فلاسفه غرب در تعریف جدید خود از انسان، موجودی را درنظر گرفته اند که برای تحلیل او با دشواری های زیادی مواجه نباشند. این نگاه در نظریات اقتصاددانان تحت عنوان “انسان اقتصادی” و در نظریات روانشناسان تحت عنوان “نظریه بازتاب های شرطی” قابل ملاحظه است.
در این نظریات انسان ها از لحاظ رفتارهای اقتصادی و پاسخگویی به محرک های بیرونی، پاسخ های یکسان میدهند و باید بدهند. لذا باید رفتارهای متفاوت انسانها را کنترل و حذف کرد. برای این کار تمدن غرب راه های متفاوتی را درنظر گرفته است. قهرمان سازی و الگوسازی یکی از این راه هاست و راه دیگر ایجاد غفلت ناشی از برخی تفریحات است.
اما اسلام براساس نگاه خاص انسان شناختی خود، در این نقطه مقابل نظریات غربی است. در اسلام، سعادت انسان در گرو عمل اختیاری اوست و هرچیزی که موجب غفلت و سلب اختیار و تعقل در انسان شود، مذموم است. در سوره مومنون خداوند در ابتدا سوره ویژگی های مومنان را بر میشمارد و به عنوان دومین ویژگی می فرماید: “وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون”[۴]
انسان غربی با اتوماسیونی شدن صنایع و ارتباطات الکترونیک، اوغات فراغت زیادی پیدا کرده است. اگر در این اوقات به کارهای مهم و جدی مثل مطالعه تاریخ، دین، فلسفه و.. بپردازد، ممکن است نگرش و بینش او نسبت به کار اصلی اش و نقش اصلی اش و رفتار مدل شده اصلی اش، منحرف شود. لذا باید با تفریحات اغوا کننده و غفلت زا، تمام وقت او را در ساعت های غیر کاری پر کرد. تفریحاتی که تمام ظرفیت ذهن او را اشغال کند و اجازه فکر کردن به چیز دیگری را به او ندهد.
فوتبال مدرن با توضیحی که پیش از این آمد یکی از همین تفریحات در غرب مدرن است. فوتبال امروزی از حالت یک ورزش بیرون آمده و به یک تفریح صرف هیجانی و غفلت زا تبدیل شده است.
[۱] فلسفه و اقتصاد، پیرو مینی، ترجمه نصرت و راغفر ، مقدمه
[۲] این را مقایسه کنید با بازارهای قدیم که مساجد متعدد و حوزه های علمیه در آنها بود و در کنار کار اقتصادی، نوعی حالت معنوی هم برای انسان در پی داشت.
[۳] شهید دکتر بهشتی، تفریح در اسلام.